معنی ورزش سحرخیزان
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ورزش. [وَ زِ] (اِمص، اِ) ورزیدن. (برهان) (آنندراج). رجوع به ورزیدن شود. || اجرای مرتب تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی. (فرهنگ فارسی معین). || کسب. (منتهی الارب). اکتساب. (یادداشت مؤلف). به دست کردن. به دست آوردن. حاصل کردن. تحصیل. اندوختن. گرد آوردن. عمل کردن. کار کردن. (فرهنگ فارسی معین):
که چندین بورزید مرد جهود
چو روزی نبودش ز ورزش چه سود.
فردوسی.
هر کار که تو در جهان از بهر مرادی و شهوتی بکنی هم از آن وجه بر تو رنجی مستولی شود که ترا از ورزش آن پشیمان کند. (کتاب المعارف).
|| زرع. کشت. (یادداشت مؤلف):
بماندند پیران بی پا و پر
بشد آلت ورزش و ساز و بر.
فردوسی.
|| شغل. عمل. حرفه. سعی. کار. (ناظم الاطباء). پیشه. (فرهنگ فارسی معین). کار با مشقت و تعب. محنت. (ناظم الاطباء):
بشد رأی و اندیشه و کشت و ورز
که مردم ز ورزش همی گیرد ارز.
فردوسی.
شما دیر مانید و خرم بوید
به رامش سوی ورزش خود شوید.
فردوسی.
به مطبخ هوس و فکرت تو بی ورزش
هزار بره ٔ ناپخته هست و ناخورده.
سوزنی.
|| تمرین و مشق. (یادداشت مؤلف). ملکه. پراتیک. هرکاری که بسیار و پی درپی کنند برای آنکه در آن هنرمند و کامل شوند. (آنندراج). مداومت دادن در هر کاری. (ناظم الاطباء):
با بلاهای دوست ورزش کن
خویشتن را بلندارزش کن.
اوحدی.
هرچه ورزش کنی همانی تو
نیکویی کن اگر توانی تو.
اوحدی.
|| کوشش و جهد. || فایده. حاصل. منفعت. || پرهیز. اجتناب. || زهد. || ریاضت و حرکات و اعمال مخصوصه که برای قوت اعمال بدنی همه روزه به جای می آورند. (ناظم الاطباء).
ورزش کردن
ورزش کردن. [وَ زِ ک َ دَ] (مص مرکب) ممارست کردن. تمرین کردن. (فرهنگ فارسی معین):
با بلاهای عشق ورزش کن
خویشتن را بلندارزش کن.
اوحدی.
|| اجرا کردن تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی بطور مرتب. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(اِمص.) تمرین، کار پیاپی و مرتب، (اِ.) انجام حرکات بدنی خاص برای تقویت عضلات. [خوانش: (وَ زِ)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازی، نرمش، تمرین، مشق، ممارست، اسبسواری، بسکتبال، پرش، پیادهروی، دو، شنا، فوتبال، کشتی، والیبال، هندبال
فرهنگ فارسی هوشیار
اجرای مرتب تمرینهای بدنی بمنظور تکمیل قوای جسمی و روحی، اکتساب، تحصیل، حاصل کردن
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
کار پیاپی،
پیاپی کردن کاری برای تمرین و عادت،
حرکت دادن پیاپی اعضای بدن برای تقویت اعصاب و عضلات، هرگونه عمل و حرکتی که برای تقویت اعضا و به منظور حفظ تندرستی بهتنهایی یا دستهجمعی انجام داده میشود،
فارسی به عربی
تمرین، ریاضه، ممارسه
واژه پیشنهادی
تمرینات آمادگی جسمانی ، انعطاف پذیری جسمی - مقاوم سازی جسم ، بهینه سازی سیستم تنفسی
معادل ابجد
1449